Monday, May 30, 2005

ان در اجوالات مجلس!!

آنقدر مسائل زیبا، جادار، مطمئن!! دراین مملکت اتفاق می افتد که گاهی از شدت خنده به حال تهوع می رسی و گاهی از شدت ... همان خنده! دلیل این اظهار نظر ملوکانه ما وضعیت مجلس زیبا، جادار، مطمئن مملکت است که معلوم نیست چه کسی برای کی با چه ضربی میزند و کی می خواهد حرکات موزون در کند! البته علی آقا توضیحکی بر توصیف این انجمن نبوغ نوشته اند ولی نمایشنامه! شرق، کوتاه به ناگفته های ایشان اشاره داشتند که میعرضیم:
...محمد حسین جمشیدی نماینده روحانی بهشهر، برای دقایقی حالت طبیعی خود را از دست داد و با گریه و زاری [و ] به تذکر آیین نامه ای پرداخت. این تذکر در حالی ایراد شد که رادیو فرهنگ ... با قطع و وصل های مکرر روبه رو شد. اکبر اعلمی عضو فراکسیون اقلیت مجلس در اعتراض به رد صلاحیتش از سوی شورای نگهبان گفت که آن زمان که برخی ها پنج ریال پول می گرفتند تا روضه امام حسین (ع) بخوانند ما اسلحه به دست در دفاع از آرمان های عدالتخواهانه امام حسین (ع) می جنگیدیم. حداد عادل هم متقابلا به اعلمی پاسخ داد اگر روضه های حضرت سیدالشهدا نبود، اسلحه به دست گرفتن شماها و امسال شما به جایی نمی رسید.
جمشیدی گفت: دنیا و ملت ایران بدانند روحانیت مظلوم است و در مجلس هفتم مظلوم واقع شده است [!!!!] و من می خواهم از روحانیت دفاع کنم زیرا در مجلس هفتم به روضه و روضه خوانی توهین شد [منظور اینکه نان ما آجر شد!]. وی اظهارات اعلمی را مصداق توهین به روحانیت تلقی کرد و گفت: اولین نعره فریاد علیه طاغوت از حوزه و حنجره روحانیون بودند که جان امام را حفظ کردند ... نماینده بهشهر در این لحظات بر شدت تاثراتش افزود ه شد. سپس برخی نمایندگان روحانی مجلس نزد نماینده بهشهر رفتند و به دلجویی از او پرداختند. [در ادامه!!] جمشیدی گفت: ما به برکت روضه خواندن به اینجا رسیده ایم، آقای حداد عادل در مجلس هفتم به روضه و روضه خوانی اهانت شده مگر فراموش کردید حضرت آیت الله مرعشی بغد از 80 سال عبادت فرمود گردن مرا با عمامه ام ببندید و مرا به منبر امام حسین (ع) ببندید شاید نجات پیدا کنم. [به قسمت اوج هیجان انگیز ناک ماجرا توجه کنید] در این لحظه جمشیدی کنترل خود را از دست داد و در حالی که گریه می کرد خطاب به اعلمی گفت: آقا چرا جسارت می کنید؟ شما به ما بد کردید [به احتمال زیاد یعنی اینکه ... !] آن روز امثال شما پرچم به دست "جاوید شاه" می گفتید و ما شما را آوردیم و سلاح به دست شما دادیم. [در این قسمت هم حساب پته هم را رسیدند!] ... .
حالا خدمت خودم که بهترینم عرض می کنم که ای جانم به فدایم!، چه دل خجسته ای داری برادر!! این حرکات موزون در مدارس ابتدایی هم ور افتاده است، دیگر چه انتظاری داری؟!
-----------------------------------------------------------------------------------
«دين» برای روحانيون بيش از آنکه اعتقادشان باشد کار و شغل‌شان است و همين است که اين گمان را سبب می‌شود که وقتی اعتقادی برای کسی «نان» داشته باشد در آن اعتقاد ديگر «اصول» جايی نخواهند داشت، و وقتی اصولی وجود نداشته باشند، «حقيقتی» هم در کار نيست. لینک از
-----------------------------------------------------------------------------------
دختر وبلاگ نویس آقای ابطحی هم دل وبلاگ نویسی دیگر را ربود و ازدواج ...
-----------------------------------------------------------------------------------
نیکی کریمی در فستیوا کن به همراه هانیه توسلی
-----------------------------------------------------------------------------------

Monday, May 23, 2005

عجب!!

از کرامات شیخ اجل اینکه، گفت: پنج انگشت میشه یک وجب! بعضی وقت ها بهتر است بعضی نفرها حرف مفت! نزنند. چرا؟ چون همواره از خود گلواژ و در می کنند. آخر مردک (زیر خط خطی الاق است!!) مگر مجبوری از خودت کمالات صاتع کنی. (حالا که خوب فکر می کنم میبینم شاید هم مجبور بوده!)
در برنامه تاریخ معاصر ایران از شبکه معزز یک (!!) شنیدیم که: "شاه اصولن آدم بی سوادی بود. به طوری که حتی سخنرانی های ساده را هم مجبور بود از روی نوشته بخواند ..." . دست بر غذا! در حال سیر ملوکانه در کتاب گفتگوهای من با شاه (من نه ها ا ا) امیر اسداله علم بودیم که این جمله آمد پدید:
"یکشنبه 4 بهمن 1348
... کنفرانس مطبوعاتی شاه درباره وضعیت نفت سه ساعت به طول انجامید و او چنان با استادی از عهده برآمد که بی اختیار و ان یکادی خواندم و به او دمیدم (!!). ...پرسشهای گوناگون خبرنگاران را به انگلیسی سلیس، فارسی یا فرانسه جواب میداد. حقیقتن نمایش خیره کننده ای بود و بیشتر از آن جهت چشمگیر بود که شاه موضع را مثل موم در دست داشت... .
"
آخر مردک (همونی که بالا بود!!) چرا برای بالا کشیدن خودتان اعلی حضرت همایونی را پایین می کشید!! درست است که آن ابله بی عرضه بود ولی حیای گربه کجا رفته! البته فکر می کنیم این مردک (همون!) در آن دوران هنوز در پیاز یا موز می زیسته است!
باری، خواندن این کتاب را به کلیه متولدین دهه شصت جهت جلوگیری از دراز شدن گوش هایشان توصیه می کنم!!
-----------------------------------------------------------------------------------
این هم یک فیلتر شکن خفن. حتی! برای اورکات و سایت های و !!
-----------------------------------------------------------------------------------
شما به رفسنجانی رای میدهید؟ راستی خدای نکرده، همینجوری کلی رای نمیدهید یا نه، رای نمیدهید؟! ما که با دیدن این آمار کمی حظ وافر بردیم، خفن!
-----------------------------------------------------------------------------------
جان هرکسی که دوست میداریدش از پرژن بلاگ (پرشین بلاگ) بکشید بیرون! کامنت هایش شما باز نمی شود

Monday, May 16, 2005

انتخابات

انتخابات امسال به جای ایجاد حس انتخاب، بوی ، نه...! بوی گدایی میده. گدایی حمایت، حضور پرشور، رای، رای؟! نه... آمار! چرا کسی نمیفهمه که راههای بهتری هم برای جلب رضایت مردم وجود داره؟!ُ مردم خودشون فریاد می کشن که...
به نظر میرسه اتفاقات این بیست و هفت سال این نتیجه را تداعی کرده که شخص انتخاب شونده خیلی هم مهم نیست و به همین دلیل هم بازار پرشور کلمات کلیشه ای – انقلابی "مردم همیشه در صحنه، دشمن!، مشارکت مردمی، دست بیگانگان،..." بازم داغ تر! شده. البته همیشه بد بهتر از بدتر عمل میکنه ولی شاید تغییرات اپسیلونی همیشه نتیجه بخش نباشند.
باری، بحث شیرین انتخابات با شیوه های جدید پرت کردن حواس و نیز همراه است. این قبیل اقدامات عبارتند از جلوگیری از افزایش قیمت بنزین فقط به مدت شش ماه، پخش انواع فیلم سینمایی احتمالن تا آخر خرداد ماه، پرداخت و !، مشابه سازی فضای آزادی بیان! نسب انواع پلاکاردهای ما خوب هستیم!!، پخش گفتگوهایی با مضمون مشت محکمی به دهان آمریکا اینا و همچنین شعارهایی از قبیل من پیاده رو ها را موکت می کنم!، هر ایرانی 50هزارتومن، من مرد تنهای شبم! و غیره را نیز به آن بیافزایید.
به هرحال من فکر می کنم (توجه بفرمایید، اینجا من تنهایی به همراه خودم فکر می کنم! هی! با تو ام !) رای ندادن صدای بلندتری است. اگه اینبار هم گوش هامون دراز بشه معلومه برای همیشه این قابلیت رو خواهیم داشت!!
-----------------------------------------------------------------------------------
این عکس من نگرفته ام!
چون اگه من اونجا بودم حتمن کتک کاری میشد
-----------------------------------------------------------------------------------
مثل اینکه اظهار نظر من در مورد زبان انگلیسی مورد توجه واقع شده!! همایش آموزش زبان انگلیسی در دانشگاه تهران برگذار شد.

Monday, May 09, 2005

باباجون!!!!ا

يه جايي خوندم که طرف از یه جایی خونده بوده که اينجوری نوشته بودند!! ا
خدايا، گاهی وقت ها خيلی خوبی؛ مثل مامان ها!، موقعی که با مهربونی دست روی سر بچه هاشون می کشند وبراشون قصه می گند، گاهی وقت ها هم خيلی خوبی مثل باباهای مهربون؛ موقعی که خيلی عصبانی هستند و سخت گيری می کنند... اما خداجون، تو که همش مثل باباهايي! ا

خداییش!! گیر دادی باباجون، بیخیال شو دیگه!! بسه، دهن مونو ! ا
-----------------------------------------------------------------------------------
مسولیت کلیه مطالب خط خطی شده به عهده ذهن خواننده می باشد!! پس لطفن از بروز افکار پلید خود، در حین خواندن مطالب جداً خودداری کنید!! ا
-----------------------------------------------------------------------------------
اون جایی که خوندم که طرف از یه جایی خونده بوده که اینارو^ نوشته بودند!! یه چیزای جالبی هم بودند که فهم کردیم ملت اساسی سر کارند! پس در فهم و کمالات ما شریک شوید و
-----------------------------------------------------------------------------------
از این لینک نیز قافل نشوید که نمیدانم از کجا سُکیده!! ببینید دور و بر ما چه چیزایی هست! نترسیدها ا ا. کوچولوست. کاری به شما ندارد

Tuesday, May 03, 2005

Can u speak English?

روش تدریس زبان انگلیسی یکی از مسایلی که کلیه افرادی که سعی در آموزش این زبان بین المللی دارند به آن توجه می کنند. ولی نمی دونم چرا آموزش و پرورش اصرار داره که از خودش به صورت و هردن بیل!! متد آموزش در کنه. آخه نوشتن و تدوین این کتاب ها که کار هر ننه قمری نیست! چرا به جای استفاده از روش های تدوین شده و استاندارد، از خودمون آموزش در می کنیم!؟ به همین دلیل نتیجه آموزش زبان انگلیسی در مدارس ایران به نظر از ده درصد تجاوز نمی کنه. در حالی که مباحث ارایه شده در کتاب های دبیرستانی با این حجم زیاد مطالب باید این توانایی به دانش آموز بده که مثل بلبل انگلیسی صحبت کنه
منظورم از این همه اراجیفِ ، گیر دادن سلسله وار به وزارت خونه های مملکت نیست!! چند وقت پیش شنیدم که ماشین های حمل زباله در ژاپن در طی یک اقدام متحیرالعقول کننده!! دست به آموزش زبان انگلیسی در سطح شهر زدند! به این صورت که به جای کشیدن آژیر و یا جر دادن حنجره هاشون با پس زمینه اصوات انکر! پاره ای از مکالمات ساده رو با بلندگو پخش می کنند و عین عبارت ها هم روی آشغالانس! مزبور نوشته شده. مصاحبه با مردم هم نشانی از موفقیت این طرح بود
من فقط در تعجبم که هنر نزد ایرانیان است و بس!!! کاش یک ذره از این احساس مسولیت این چشم بادومی ها نزد ایرانیان بود و بس!!ا
-----------------------------------------------------------------------------------
احمدی نژاد: "من از دیر رسیدن آقای خاتمی هم خوشحال شدم و هم ناراحت! خوشحال به خاطر اینکه بالاخره پاره ای از مشکلات مردم درک کردند و ناراحت به خاطر اینکه خیلی دیر به مشکلات مردم پی بردند! و دیگه فرصتی برای ایشون باقی نمونده". این یعنی اینکه شما عرضه ندارید و من دارم. شما نمیفهمید و من می فهمم و کلن شما هستید و من خوبم ... ا
می خواستم در مورد اظهار نظر شهردار معظم اله تهران من باب دیر رسیدن خاتمی به جشن فارغ التحصیلی دانشگاه تهران بنویسم، دیدم هر چقدر بخوام مودب باشم، غیر از حروف را، و، از، یا و است!، همش خط خطی میشه، پس بی خیال شدم
-----------------------------------------------------------------------------------
Deutsch, Warum nicht? برنامه آموزش زبان آلمانى
حالا که از اقدام دولت جهت آموزش زبان انگلیسی ناامیدید، آلمانی یاد بگیرید!!ا

Free counter and web stats