Saturday, March 29, 2008

سالی که نکوست از بهارش پیداست

سالی که نکوست از بهارش پیداست. هنوز یک ماهی از دسته گل 6+1 سردار زارعی نگذشته که یک دسته گل 2+1 نیز شکفت! مديركل اموراجتماعي و انتخابات استانداري قزوين دومین چراغ را روشن کرد. البته نه در خانه فساد بلکه بسیار ساده و محقرانه در یک ماشین و کنار خیابان آن هم نه با شش نفر بلکه فقط با دو نفر!!
از آنجایی که فصل بهار است و گل ها فرت و فرت همه جا می شکفند خدا می داند چه دسته گل هایی اعم از 1+1، 2+1 و یا حتی 3+2 و... در جای جای میهن اسلامی روئیدن گرفته است!
لاکن قصدمان توهین و و تحقیر ایشان نیست چرا که این راضی، اونام راضی چیز... به ناراضی چه مربوط!! اما تعجب قبله همایونی از این است که چرا این اتفاقات در لقای دولت مکرمه اینقدر مورد مهرورزی قرار می گیرد. در وحله اول یک استعفا نامه –نه حتی اخراج- و در مرحله دوم هم رویش ماله می کشند.
تا پری روزها به کلینتون اعتراض می کردند که چرا مونیکا را مورد عنایت قرار داده و وی را به هرچه عنوان کریه ملقب می کردند. ضمن اینکه جرم وی در کشورش تنها یک کار غیراخلاقی بوده و نه جرم جنایت که موجب زندان و شلاق و اعدام باشد.
قبله همایونی معتقد است بسیاری از مشکلات افرادی که از قدرت خود سواستفاده می کنن (نه صرفن سواستفاده جنسی البته) ناشی از عقده های جنسی است. کاش آنقدر در کشورمان حضور افراد متفکر و اندیشمند متجلی شود تا به جای اینکه سردار! زارعی را مامور اجرای ارتقای امنیت اجتماعی کنند به حل و ریشه یابی معضلات اجتماعی بپردازند تا شاهد امنیت اجتماعی هم باشیم.
و اما در کنار تمام این معضلات تناقضی که میان رفتار و گفتار جامعه موج میزند از همه بزرگتر است. اسلام دینی است که سکس را کاملن به رسمیت شناخته ولی ما آن را امری زشت و پلید می دانیم. در این مورد همین بس که از پیامبر پرسیده اند (نقل به مزمون) که از لذایذ دنیوی چه چیزی را دوست می دارند؟ می فرمایند که زن، عطر و نماز.
بگذزیم، که سال 86، سال خوک هم گذشت.
-----------------------------------------------------------------------------------
در همین مورد بخوانید: چرا نظام از جیب آبروی خود برای ماجرای سردار زارعی می پردازد؟

Thursday, March 20, 2008

87/01/01

19 :18: 09

در وبلاگ ها معمولن آخرین پست هر سال مربوط به تبریک سال نو ست. اما قبل از آن...
قبله همایونی ماه قبل کتابی هدیه گرفت که در مورد شاد زیستن و مدیریت احساسات و استرس بود. تا به حال به هیچ عنوان رقبت خرید چنین کتابی را نداشه ایم. با این توفیق اجباری و از سر بی میلی تورقی کردیم و در نهایت تعجب کتاب را تا به انتها خواندیم (البته گاهی با دور تند!).
همه ما جنبه های ساده زندگی را فراموش می کنیم. گاه یادآوری آنها و توجه عمیق به اطراف، لذت بخش و انرژی زاست. تکرار یک جمله ساده امید بخش در خلوت بین خود و ذهن خود، گاه اثر بخش تر از هزار موعظه و نصیحت است. حال با این دید آخرین مطلب سال 1386 قبله همایونی را بخوان و با لذت ما همراه شو.

باور کن...
که با آغاز فصل رشد و نمو می توانی همگام با طبیعت
سلامت و نشاط خود را رونق بخشی
باور کن آنچه می خواهی را...
که طبیعت نیز با تو همراه خواهد شد
تا تو را همچو کودکی به خواسته هایت برساند
فقط باور کن...

سال نو مبارک




Monday, March 17, 2008

تق و توق دارت!

از یک هفته مانده به جشن چهارشنبه سوری با چه شوق و ذوقی در فکر جمع کردن کبریت برای تغذیه دارت ها بودیم. برای اینکه مدام دارت هایمان به خانه همسایه ها نپرد، مخزن دارت را با شگردی کودکانه به سر یک چوب خوش دست وصل می کردیم و پیچش را هم با یک کش کنار آن می آویختیم. گوگرد چند تا کبریت را داخلش می ریختیم، پیچ را رویش می گذاشتیم و بعد محکم به دیوار می کوبیدیم! درنگ...
علم و تکنولوژی که پیشرفت کرد! زرنیخ اختراع شد و در اوج گرانی آن را دانه ای دو تومن می خریدیم. با پول توجیبی روزی پنج تومن طی یک هفته حداقل بیست تایی می خریدیم. از ذوقمان روزی چند دفعه می شمردیم و درشت هایش را برای عرض اندام در زمان های خاص جدا می کردیم!
از یک هفته مانده به جشن آویزان بچه های بزرگ تر محل می شدیم که با دوچرخه هایشان از باغ های خارج شهر چوب و بوته خار بیاورند تا آن شب به قدر کافی آتش داشته باشیم. جلسه می گذاشتیم که وسائل دور ریختنی به جامانده از خانه تکانی ها را که مناسب سوزاندن بود کجا جمع کنم.
از پنج عصر خورشید را فحش میدادیم که چرا غروب نمی کند!! هوا که تاریک می شد کوچکترها با تق و توق بقیه را احضار می کردند که "بجنبید دیر شد!" همسایه ها می آمدند و آتش ها روشن می شد و عطر آجیل و شیرینی و اسفند همه جا را پر می کرد.
اما هنوز آتش ها خاموش نشده منتظر بودیم ساعت ده بشود تا کاسه به دست و چادر به سر برویم قاشق زنی! هر دو نفر زیر یک چادر، چنان اعصاب همسایه ها را در می نوردیدیم که یا یک کاسه آب از پنجره مهمانمان می کردند و یا با حسرت به خنده های ما، کاسه هامان را پر می کردند از شیرینی و شکلات و آجیل.
نه خبری از پلیس و گشت نیروی انتظامی بود و نه از صداهایی که شییشه ها را بلرزاند. نه از حمدی نژاد خبری بود و نه از انرژی هسته ای! هر چه بود تق و توقی بود لای خنده های شاد اهل محل.

سبزی پلو با ماهی آخر شب پایین نرفته یادمان می رفت که چه کرده بودیم. به فکر کتانی های سفید و شلوار نو بودیم که باید هنگام سال تحویل می پوشیدیم و کنار هفت سین می نشستیم.
من: "ماما ا ان آب ماهی ها رو عوض کنم؟"...
مامان: "نه... روزی چند دفعه آب این زبون بسته ها رو عوض می کنی! بزا لااقل تا سال تحویل زنده بمونن!"

نوستالوژیک قبله همایونی بدجوری باد کرده است امشب!!

Monday, March 10, 2008

منباب تخیلات


ناقلان آثار و طوطیان شکر شکن شیرین گفتار همی روایت کنند که مردی از دیار پاکان، دیار ترکان ایران زمین روزی به کتابفروشی مراجعت کرده و کتاب «ترک دانا» را طلب نموده است. کتابفروش روشن فکر عرض کرد که در این مکان کتاب های تخیلی به فروش نمی رسد!
دلیل بیان این روایت پیام کوتاهی بود که به موبایل همشیره قبله همایونی ارسال شده بود. متن این پیام بدین شرح است:
«حزب اصولگرایان مشهد بزودی لیست منتخب اصولگرایان مترقی(!!!!) خود را اعلام خواهد کرد!» لذا با توجه به اینکه در ایران گرایش های تخیلی به عرصه ظهور نمی رسد از خرید اجناس با مارک های تقلبی و تخیلی خودداری فرمایید. لطفن به برچسب هولوگرام «اصولگرایان» توجه فرمایید!

توجه: دوستان ترک لطفن در اعتراض به قبله همایونی تظاهرات نکنند و سفارت مفارت نیز به آتش نکشند. چرا که ذات اقدس همایونی نیز ترک است و ترکان را نیز دوست میدارد. ساق اولا سیز!!

Sunday, March 02, 2008

حرف ذات اقدس همایونی

در فکر نگاشتن مطلب جدیدی بودیم تا هم دوستان وبلاگی از ابراز نظر در وبلاگ قبله همایونی نهراسند و هم اینکه مطلبی درخور باشد. چون که «حرف من حرف خودم نیست/ حرف خاکه، ریشه است/ حرف دیروز ندیده، حرف فردا و همیشه است/ صحبت سکوت سرد آدمای توی قابه/ حرف این صورتکا نیست/ حرف اونور نقابه/ حرف تردید یه نسله...» که به این کلیپ رسیدیم.

اگر نیم نگاهی به موسیقی ایران داشته باشید حتمن تا به حال این نماآهنگ را دیده اید، از طریق ماهواره، وی سی دی و یا اینترنت. فکر می کنم حرف های مهمی است که کاوه یغمایی، فرزند کورش یغمایی به خاطر بیان آن ایران را ترک کرده. جدای از شعر، کلیپ کاملن حرفه ای ساخته شده که مناسب صدای عالی و آهنگ بی نقص «حرف من» است. امید بستن به بهبودی وضعیت موسیقی ایران مانند وضعیت دیگر بخش های آن کاری عبث است. پس همین نمونه ها را هم غنیمت شماریم.
سایت کاوه یغمایی

Free counter and web stats