Sunday, July 13, 2008

آدم و حوا

حوا می دانست که آدم در برابر زیبایی خیره کننده اش چندان دوام نمی آورد و اگر دوام می آورد، با اندک پیچ و تابی که به ابروان خود می داد، آدم را به آه و ناله می انداخت. سپس دست آدم را می گرفت و می کشاند به فراز تپه ای که در افق آن منطقه ممنوعه قرار داشت. مدتها می نشستند و بی آنکه چیزی بگویند، در حسرت ورود به منطقه ممنوعه نظاره اش می کردند. بهشت به آن بزرگی در برابر آن محدوده اندک، کوچک می نمود.
در آن منطقه چیست؟ چه خبر است آنجا؟ ماهیت آن چیست که شقاوت بر خویش به بار می آورد؟ هر دو در پاسخ به پرسش ها در می ماندند. می دانستند با علم کمی که دارند، نمی توانند این جهل را از خود برانند. لاکن هر لحظه حریص تر می شدند. حوا می کوشید توجیهی برای ورود به آن منطقه بیابد:
«اگر به منطقه ممنوعه رویم حداقل جهلمان را به علم تبدیل می کنیم»
آدم پرسید: «با فرمان خدای چه کنیم؟»
حوا گفت: «قصد ما سرپیچی از فرمان خدای نیست. ما نیت خیر داریم.»
آدم پرسید: «خیر ما چیست؟»
حوا گفت: «علم بر حکم خدای. بدانیم چرا نهی فرموده است.»
آدم پرسید: «به چه کارمان می آید؟»
حوا پاسخ داد: « از تحریک درونی خلاصی می یابیم.»
آدم گفت: «زمانی که اسرار می گفتند تو نبودی، زمانی که ملائک بر من سجده کردند تو نبودی، زمانی که زبان به اسماء گشودم تو نبودی، نبودی و ندیدی قرب مرا و اخراج او را. اگر او که خدای گفته پشت هر بوته ای در کمین است تا سایه ما را بزند، مایه طرد ما شود چه؟»
آدم به یاد خاطراتش افتاد و نیم اشکی بر چشمش آشکار شد. حوا آدم را در آغوش گرفت. دلش برای او سوخت. خواست دلجوئی کند، گفت: «آدم بگوی آنچه را دیدی.» و آدم با اندوهی گران زبان گشود و ... چون زبان فروبست، حوا را دید که معصومانه در آغوشش به خواب رفته است. گفت: «به خواب برو ای محبوب من، خواهی دید که رویا حقیقت من است. اینجا زمان ساکن است. در بهشت به هیچ کس گزندی نمی رسد.»

داستان آدم و حوا را همه ما (شما و قبله همایونی) می دانیم. اما به صفحه 90 کتاب « آدم و حوا» نوشته "محمد محمدعلی" که رسیدیم این متن تکانی در افکارمان ایجاد کرد. شاید در بعضی شرایط خبط آدم و حوا را ملامت کرده باشید که چرا چنین کردند و ما (یعنی شما و قبله همایونی) الان در بهشت برین کنار حوریان و غلمان ها نیستیم! حال چه؟ هنوز هم بر همین باورید؟

اگر این متن را خواندید لطفن 24 ساعت صبر کنید، قدری در مورد آدم و حوا تفکر کنید، بعد اگر مایل بودید، نظر مبارکتان را آف لاین بنگارید و اینجا بیاویزید تا باشد که کامروا شوید.


*بعد از خواندن این متن یاد لحظه هایی می افتیم که بعد بسیار کلنجار عقل و دل، با سرتقی تمام آن می کنیم که می دانیم سرانجام خوبی در پی ندارد!

*دقت کرده اید این روزها هر کسی که به اصلی اعتقاد داشته باشد "جوات" است و آنکه نافرمانی می کند و همه اصول را زیز پا می گذارد "باکلاس"!!
-----------------------------------------------------------------------------------
همه اینها را نوشتیم که در مورد عکس یادگاری احمدی نژاد چیزی ننویسیم!
«پیدا و پنهان»
-----------------------------------------------------------------------------------
جدید: رئیس جمهور اعلام کرد کسانی که قصد ربایش وی را در سفر عراق داشتند گروهی متشکل از افراد فلسطینی،عراقی، افغانستانی و آمریکایی بودند که با شعار ضد آمریکایی و ضد ایرانی می خواستند این کار را انجام دهند.

<< Home

Free counter and web stats